مقالات آموزش بازاریابی آنلاین

مقالات آموزش بازاریابی آنلاین، بازاریابی اینترنتی، استراتژی بازاریابی، برندینگ

مقالات آموزش بازاریابی آنلاین

مقالات آموزش بازاریابی آنلاین، بازاریابی اینترنتی، استراتژی بازاریابی، برندینگ

سیستم مدیریت محتوا ( CMS ) چیست و چرا باید به آن اهمیت داد؟

سیستم مدیریت محتوا مخفف کلمه ی انگلیسی ( CMS ( Content management system است و در حوزه کامپیوتر و وبسایت به معنی سیستم مدیریت محتوا می باشد و یک نرم افزار تحت وب است، و از این طریق به شیوه ای آسان و سازماندهی شده میتوان محتواهای  وب سایت را بدون دانش تکنیکال مدیریت و منتشر کرد.

برای طراحی و ساخت وبسایت یا وبلاگ استفاده از CMS ها توصیه می شود زیرا توانایی آپدیت و ارتقا در این سیستم ها بدون اینکه نیاز باشد شما دانش فنی این زمینه را داشته باشید و یا افرادی را برای آن استخدام نمایید، وجود دارد.

زمانی آپدیت و بروزرسانی یک وب سایت، انتشار یک پست و یا ویرایش یک پاراگراف بسیار زمانبر و وابسته به افرادمتخصص درحوزه ی فن آوری اطلاعات و IT بود ولی با وجود سیستم های مدیریت محتوا، CMS امروزه این گونه کارها به راحتی و بدون نیاز به اشخاصی متخصص انجام می شود.

امروزه به لطف ادیتورهایی مانند WYSIWYG , CKEDITOR و سیستم های مدیریت محتوا، شما احتیاجی به دانش کامپیوتری برای دیزاین  محتوا همچون بولد کردن، ایتالیک، تغییر فونت و… ندارید. اگر شما میتوانید یک ایمیل ارسال کنید پس می توانید وب سایت تان را آپدیت نمایید.

CKEDITOR

 

همه ی سیستم های مدیریت محتوا رایگان نیستند. یک سیستم مدیریت محتوا به منزله یک پله ترقی برای کسب وکارهای کوچک و سازمانهای متوسطی است که بودجه ی بخش فنی آنها خیلی قابل توجه نیست.

یکی از مزایای CMS این است که سیستم مدیریت محتوا باعث میشود شما در زمان سریعتر و با هزینه ی پایین تری وب سایت خود را راه بندازید و زمان و بودجه خود را روی موارد مهمتری در بازاریابی اینترنتی برای کسب وکارتان اختصاص دهید، مواردی همچون بازاریابی محتوایی و بازاریابی در شبکه های اینترنتی  و یا برندینگ اینترنتی.

در صورتی که ایده ای در ذهن دارید و بودجه ی شما پایین است، و قصد دارید ایده ی خود را به بهترین نحو معرفی کنید، می توانید با تمرکز بر روی محتوا و مطالبی که تولید می کنید و راه اندازی وب سایت با یکی از سیستم های مدیریت محتوای رایگان قدم اول را بردارید.

سیستم های مدیریت محتوای رایگان زیادی وجود دارند مانند وردپرس، جوملا، اپن کارت و … که شما بسته به فعالیت و نیازی که دارید باید یکی از آنها را انتخاب نمایید.

wordpress

opencart

joomla

در صورتی که شما قصد راه اندازی وبلاگ دارید بهترین گزینه برای شما وردپرس یا جوملا می باشد. اگر قصد راه اندازی یک فروشگاه اینترنتی را دارید می توانید از سیستم های مدیریت محتوایی مخصوص به تجارت الکترونیک مانند اپن کارت، شاپی فای، مجنتو و یا پلاگین های تجارت الکترونیک ( e-commerce plugin ) مانند ووکامرس ( woocommercee ) برروی سیستم مدیریت محتوای وردپرس استفاده کنید.

۸ مزیت استفاده از بازاریابی رسانه های اجتماعی برای کسب وکارها

شما می توانید تنها با صرف حدودا ۶ ساعت در هفته ترافیک و فروش بیشتری را از طریق وب سایتتان داشته باشید و هم چنین سطح آگاهی بازار هدف از برندتان را افزایش دهید.

رسانه های اجتماعی امروزه یکی از اجزای اصلی استراتژی های بازاریابی اینترنتی برای هر برندی هستند و مهم اینکه فواید و مزیت های این رسانه های اجتماعی برای کسب وکارها بسیار کم هزینه نیز می باشند و عدم استفاده کسب وکارها از بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی به منزله از دست دادن موقعیت و شانس زیاد در رشد و پیشرفت کسب وکار است.

طبق گزارشات Social media examiner، حدودا ۹۶% از بازاریاب ها از بازاریابی اجتماعی استفاده می کنند اما حدود ۸۵% از آنها کاملا مطمئن نیستند که کدام کانال بهترین سودآوری را برای آنها خواهد داشت؟

۱ ) افزایش آگاهی بازار برند از هدف

رسانه های اجتماعی یکی از کم هزینه ترین روش های بازاریابی دیجیتالی است که از طریق آن می توانید محتوای با کیفیت را با بازار هدف خود به اشتراک بگذارید و نه تنها آگاهی از برند خود را افزایش دهید بلکه اعتبار و ماهیت برند خود را نیز ارتقا دهید.

هر پستی که از طریق دنبال کننده های شبکه های اجتماعی برند شما ( Followers ) با دیگر دوستانشان به اشتراک گذاشته می شود به منزله مشتریان بالقوه بیشتر برای کسب وکار شماست.

۲ ) افزایش ترافیک بیشتر ( More inbound traffic )

عدم بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی موجب محدود شدن ترافیک وب سایت شما می شود چرا که در این حالت تنها توسط مخاطبین که از محصولات و خدمات شما تا حدودی آگاهی دارند و با جستجوی آن کلمات در موتورهای جستجوگر و به شرط اینکه برند شما بهینه سازی برای موتورهای جستجو را به خوبی انجام داده باشد، یافت می شوید.

وجود بازاریابی رسانه های اجتماعی، به عنوان بخشی از استراتژی های بازاریابی برند شما، به سختی می توانید با کمترین هزینه مشتریان بیشتر را به سمت  خود جذب کنید.

۳ ) افزایش رنک در موتورهای جستجو سئو ( SEO )

اگرچه فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی به طور مستقیم موجب افزایش ( SEO ) نخواهد شد، اما تحقیقات نشان می دهد که استفاد منظم و مرتب از رسانه های اجتماعی بیش از یک سال موجب اثرات مثبت برروی رنک وب سایت ها می شود.

فرض کنید شخصی برای دستیابی به سوالات خود در Googel به جستجو بپردازد، چقدر احتمال این وجود دارد که صفحات بعد از صفحات اول را نیز مورد توجه قرار دهد؟ بنابراین اگر در شبکه های اجتماعی فعالیت ندارید پس روی استراتژی های بهینه سازی برای موتورهای جستجو بیشتر تامل کنید.

برای استفاده حداکثر از فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی به منظور افزایش رنک در گوگل، از محتوای با کیفیت استفاده کنید.

بلاگ پست ها، infographic ،Casestudies، عکسها و فیلم های اموزشی، موجب افزایش اعتبار برای برند شما خواهد شد.

۴ ) افزایش نرخ تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل

یکی از اهداف هر کسب وکار موفقی، افزایش و نگاهداشت مشتریان وفادارش می باشد. فراهم کردن محتوای باکیفیت و جذاب برای مشتریانتان در شبکه های اجتماعی موجب به وجود آوردن یک رابطه و حس دوستی بین آنها و برند شما خواهد شد.

۵ ) افزایش اعتبار برند

رضایتمندی و خوشحالی مشتریان فعلی خود عامل مهمی برای افزایش اعتبار یک برند در نظرگرفته می شود و هنر آن است که شما بتوانید از طریق شبکه های اجتماعی که ارتباط دوستانه و دو جانبه با مشتریان خود به وجود آورید.

تعامل منظم و دوستانه، پاسخ به آنها در شبکه های اجتماعی، اشتراک گذاری محتوایی باکیفیت و براساس استراتژی های برندتان ( Branded conteatt ) موجب افزایش تعامل و رضایت مندی مشتریان و اعتبار و ارزش برندتان در فضای مجازی می شود.

۶ ) کاهش هزینه ها

بازاریابی در شبکه های اجتماعی، بدون شک یکی از کم هزینه ترین روش های بازاریابی و تبلیغات است.

پایین بودن هزینه های بازاریابی در شبکه های اجتماعی و تبلیغات آنها موجب بهبود ROI خواهد شد.

۷ ) افزایش شناخت از بازار هدف

یکی از بهترین فواید بازاریابی رسانه های اجتماعی این است که مستقیما با مشتریان بالفعل و بالقوه خود در تعامل هستید. از نظرات، انتقادات و پیشنهاداتشان باخبر می شوید. اینکه چه چیزی از برند شما آنها را خوشحال می کند و یا ضعف های شما در خدمت رسانی به انها به عنوان یک مشتری در کجاست؟

می توانید با شفافیت بیشتری افراد خریدار ( buyer persona ) بازار هدف خود را به بخش های کوچکتر با توجه به علایق، سن و سال، نحوه  تعامل،….تقسیم کنید.

۸ ) در صنعت خود پیشرو شوید.

تهیه و اشتراک گذاری محتوای باکیفیت و آنالیز بازخورد نحوه تعامل مشتریان موجب مجرب شدن و آگاهی بیشتر شما ازجامعه هدفتان می شود و به مرور می توانید با استفاده از این دانش و تجربه در صنعت خود پیشرو باشید. می توانید تجربه های فرد به عنوان یک شرکت پیشرو را برای گسترش کسب وکارتان در صنایع جانبی به کار گیرید.

پرواضح است که بازاریابی در شبکه های اجتماعی علاوه بر کم هزینه بودن، فواید بسیار دیگری نیز دارد بنابراین از همین امروز شروع به تولید و به اشتراک گذاری محتوای با کیفیت برای کسب وکارتان نمایید تا آگاهی از برندتان با رنک در موتورهای جستجو، ترافیک بیشتر وب سایت، نرخ بالاتر تبدیل، افزایش وفاداری و رضایتمندی مشتریان و ….. را به تدریج برای برند خود مهیا سازید.

بازاریابی ( Marketing ) چیست؟

هر کسی که به نحوی با کسب و کار در تعامل باشد، با واژه ی “بازاریابی” غریبه نیست. برای انجام هر کاری در کسب و کار، به بازاریابی واستراتژی بازاریابی رجوع می شود. اما اگر از شما بپرسند “بازاریابی چیست؟”، یا از شما بخواهند آن را تعریف کنید، قادر به تعریف بازاریابی خواهید بود؟ چند لحظه مکث کنید و به این سوال فکر کنید، ببینید بازاریابی در ذهن شما چه معنایی دارد، و سپس به خواندن مقاله ادامه دهید تا جواب بزرگان این عرصه را ببینید.

بر خلاف تصور همگان بازاریابی با یک ایده جدید یا یک محصول نوآورانه آغاز نمی­ شود. نقطه آغاز بازاریابی مشتری ( customer ) است، همان افرادی که سبب موفقیت کسب و کار می ­شوند. فرآیند بازاریابی از جایی شروع می شود که مشتری وارد چرخه ی کسب و کار می شود، نه زمانی که محصول آماده فروش است. کارآفرینان ذاتا، همیشه عاشق ایده ­هایشان هستند و چنان می ­پندارند که بقیه هم چنین حسی دارند، ولی همیشه اینگونه نیست. در طول فرایند راه­ اندازی یک کسب و کار جدید یا ارائه یک محصول جدید، نیاز خواهید داشت تا افراد زیادی را قانع کنید که محصول شما ارزش خریدن را دارد، پس بد نیست قبل از هر چیز قدری درباره آنها بدانید. مشکلات، نیازها و خواسته ­های آنان چیست؟ آیا می­توانید کاری کنید که آنها زمان، پول یا زحمت کمتری متحمل شوند؟

بیایید قبل از آنکه جلوتر برویم چند اصطلاح رایج در بازاریابی را با هم مرور کنیم. فرق نیاز، خواسته و تقاضا در چیست؟

نیاز ( Need ) حس درونی افراد است، افراد حتی ممکن است از این نیاز خود، آگاهی نداشته باشند. این نیازها شامل نیازهای فیزیکی و عاطفی و… می شود.

خواسته ( Want ) نمود عینی نیاز است، اینکه شما گرسنه می شوید و به دنبال رفع گرسنگی برمی آیید یعنی به دنبال رفع نیاز خود، خواسته ای یافته اید. در این مورد برای رفع گرسنگی گزینه های متفاوتی مثل تهیه ی خوراکی از بیرون، رفتن به خانه و خوردن غذا یا موارد دیگر خواسته های شما را تشکیل می دهید.

تقاضا ( Demand ) حال اگر شما توان مالی تحقق خواسته ی خود را داشته باشید، تقاضا شکل می گیرد. و شما با خریدن کیک و شیر کاکائو به گرسنگی خود پاسخ می دهید.

مشتریان شما تنها به افرادی که محصول شما را از قفسه­ ها خریداری می ­کنند محدود نمی­ شوند بلکه سرمایه گذاران، توزیع­ کنندگان، خرده ­فروشان و دیگر ذینفعان نیز در این دسته قرار می گیرند. لازم است آنها احساس کنند که  سرمایه­ گذاریشان ایمن است و سرمایه ی خود  را دوباره به دست می آورند، پس باید بتوانید آنها را نیز قانع کنید، و این به معنای تحقیقات بازار و نوشتن یک  طرح یا برنامه بازاریابی ( Marketing Plann ) است.

چندین دهه است که دانشگاهیان به دنبال دستیابی به یک تعریف مختصر از بازاریابی هستند. لغت نامه­ ها مسیرهای بسیار ادبی اینچنینی را در پیش  گرفته اند : “مجموع وظایف تجاری به منظور انتقال کالاها از تولیدکننده به مصرف ­کننده”.

حال اگر بخواهیم به سراغ تعاریفی که انجمن های بازاریابی از این کلمه ارائه داده اند، برویم. موسسه خبرگان بازاریابی ( Chartered Institute of Marketing ) آن را این چنین شرح می­ دهد :”مدیریت فرآیند شناسایی، پیش بینی و ارضای نیازهای مشتری به شکلی  سودآور”.

انجمن بازاریابی آمریکا ( The American Marketing Association ) آخرین تعریف از بازاریابی در سال ۲۰۱۳ را اینگونه تصویب نموده   است : “بازاریابی، مجموعه ­ای از فعالیت ها و فرایندهای ایجاد، انتقال، ارسال و تبادل هر آنچه که برای مشتریان، ارباب رجوع، شرکای تجاری و در کل برای جامعه ارزشمند باشد، است.

به محض خروج از دایره حرفه ­ای ­ها یا دانشگاهیان  بازاریابی،  تعریف این لغت به شکل باورنکردنی کمرنگ می­ شود.  بسیاری از مردم بازاریابی را مترادف با تبلیغات یا ارتقای محصول می­ دانند، در صورتی که باید بدانید اینها تنها چرخ­ دنده ­های کوچکی از یک ماشین کارآمدتر و بزرگتر می ­باشند. تبلیغات و بازاریابی با هم متفاوت بوده و هر کدام دارای اصول و سبک های جداگانه ای هستند.

برخی هم بازاریابی را برابر با فروش می دانند. به عقیده ی این افراد فروش همان بازاریابی است. در حالی که این عقیده هم درست نیستبازاریابی و فروش به هیچ وجه یکسان نیستند . فروش جز کوچکی از بازاریابی را تشکیل می دهد.

بازاریابی فراتر از ترفیع و فروش و تبلیغات است. با وارد شدن به هر حوزه ای باید از استراتژی های بازاریابی مختص به آن استفاده کرد. به عنوان مثال با ورود به حوزه ی دیجیتالی و اینترنتی لازم است با مبانی دیجیتال مارکتینگ آشنایی کامل داشته باشید تا بتوانید در این حوزه  عملکرد خوبی داشته باشید، تا در دنیای آنلاین یا دیجیتال کسب و کار خود را با موفقیت هدایت کنید.

می ­توان گفت که بازاریابی یکی از بخش های کسب و کار است که تمرکز بر روی مشتریان فعلی و بالقوه را تضمین می کند.

بازاریابی چهار بخش زیر را در بر می گیرد :

  • شناخت مشتریان بالقوه و محیط خارجی کسب وکار به جزیی ­ترین شکل ممکن
  • شناسایی فرصت ها و توسعه استراتژی برای سرمایه­ گذاری روی آنها
  • استفاده از ابزار بازاریابی برای ارائه استراتژی
  • سنجش نتایج و فرایند بهبود مستمر

آنچه بازاریابی می­ باشد :

  • در اولویت قرار دادن مشتری
  • یکی از بخش های کسب و کار
  • یک فرایند برنامه­ ریزی شونده
  • فعالیت کلیدی برای موفقیت مستمر کسب و کار
  • تخصیص منابع برای دستیابی به اهداف کسب و کار

آنچه بازاریابی نمی­ باشد :

  • تبلیغات یا ترفیع بی هدف و بدون برنامه
  • فقط مختص به یک دپارتمان یا بخشی از سازمان ( مثلا بازرگانی )
  • یک گزینه انتخابی و اضافی
  • اهمیت بازاریابی

به کارگیری و آشنایی با مفاهیم بازاریابی از ضروریات هر کسب و کاری محسوب می شود. در زیر به برخی از دلایلی که منجر به افزایش اهمیت بازاریابی در پیشبرد کسب و کار شده، اشاره می کنیم:

۱ ) بازاریابی به انتقال، مبادله و حرکت کالا کمک می کند :

بازاریابی در انتقال، مبادله و حرکت کالا بسیار مفید است. کالاها و خدمات از طریق واسطه های گوناگون، مانند خرده فروشان و عمده فروشان، به دست مشتریان می رسند. بازاریابی این ارتباط را فراهم می آورد و از این رو هم برای تولید کنندگان مفید است و هم برای مشتریان

۲ ) بازاریابی در حفظ و ارتقا استانداردهای زندگی جامعه مفید است :

بازاریابی در صدر تمام عوامل تاثیر گذار بر استانداردهای زندگی جامعه، قرار می گیرد. بازاریابی از طریق در دسترس قرار دادن محصولات و خدمات برای مشتریان و عرضه ی آنها تحت شرایط مختف و با قیمت معقول، بر سبک زندگی آنها اثر می گذارد. جامعه از سه سطح اجتماعی تشکیل می شود : غنی، متوسط و فقیر. هرآن چیزی که  این سه گروه مصرف می کنند، توسط بازاریابی و اصول و رویه های آن، عرضه می شود. این موارد و شناسایی بازار تحت عنوان گزارش تحلیل بازار و به عنوان بخشی از فعالیت های بازاریابی صورت می گیرد.

۳ ) بازاریابی منجر به ایجاد اشتغال می شود :

بازاریابی مکانیزم پیچیده ای است که افراد بسیاری به طرق مختلف در آن درگیر بوده و تعامل دارند.  فعالیت های اصلی بازاریابی شامل خرید، فروش، امور مالی، حمل و نقل، انبار داری، استاندارد سازی و تقبل ریسک است. هر کدام از این فعالیت ها توسط افراد بسیاری به اجرا در می آید.

۴ ) بازاریابی به عنوان منبع کسب درآمد و عایدی :

تمام کاربردهای فعالیت های بازاریابی به نوبه ی خود سهمی در کسب درآمد دارند. حتی اگر شما در فضای مجازی فعالیت دارید بازاریابی محتوا می تواند به شما کمک کند تا سودآوری بالایی داشته باشید.

بازاریابی به عنوان منبع کسب درآمد

۵ ) بازاریابی به عنوان مأخذ ایده های جدید شناخته می شود :

مفهوم بازاریابی، مفهوم پویایی است. بازاریابی در طول زمان دچار تغییرات بسیاری شده است و وارد حوزه های بسیاری شده است، بازاریابی پارتیزانی و چریکی و بازاریابی حسی و بازاریابی تریزی هم از جمله الگوهای جدید در بازاریابی محسوب می شوند. که رفته رفته به آنها خواهیم پرداخت. اما تغییراتی که بازاریابی در طی چند دهه اخیر داشته، منجر به بروز خلاقیت و ورود ایده هایی نو در این خصوص شده است.

۶ ) بازاریابی منجر به رشد و توسعه ی اقتصادی می شود :

تا کسی برای فروش محصولی تلاش نکند ، اقتصاد رشد پیدا نمی کند. بازاریابی می تواند به فروش هرگونه محصول یا خدمتی کمک کند. با به کارگیری اصول بازاریابی شما و فروش محصولات و خدمات، رفته رفته رشد اقتصادی در جامعه به وجود می آید. از این رو به کارگیری درست بازاریابی می تواند بسیار سودمند باشد و نباید به راحتی از کنار آن عبور کرد.

بازاریابی - رشد و توسعه اقتصادی

سخن آخر :

در پایان ، تعریف دقیق بازاریابی چندان مهم نیست. آنچه که برای کسب و کارهای کوچک و بزرگ حائز اهمیت است، اطمینان از این موضوع است که مشتری در مرکز همه افکار شما و  هر دپارتمان دیگری باشد و توسط هر یک از کارکنان شما درک شده باشد، و بازاریابی می تواند این امر را، تضمین کند.

۸ اشتباهی که به هنگام بهینه سازی برای موتور جستجو ( SEO ) باید از آن ها دوری کنید

بسیاری از بازاریاب ها در حال تلاش برای ارتقای برند از طریق راهکارهای بازاریابی دیجیتالی هستند. بهینه سازی برای موتورهای جستجوگر یا همان سئو ( SEO ) یک ابزار کلیدی در جهت گسترش دیده شدن وب سایت تان ( برندسازی اینترنتی )، افزایش ترافیک سایت و نرخ های تبدیل بهتر ( نرخ جذب مشتری بالقوه ) است.

اولین نکته ای که یک فرد به عنوان بازاریاب اینترنتی باید بداند جلوگیری از وقوع اشتباه است. دنبال کردن بهترین فعالیت های SEO برای بازاریاب های اینترنتی می تواند سخت باشد. به علت تغییرات الگوریتمی موتورهای جستجو در دوره های زمانی، هر استراتژی سئو ( SEO ) نیاز دارد خودش را با آخرین تکنیک ها منطبق کند، در حالی که تکنیک های قدیمی را کنار می گذارد. در ادامه ۸ اشتباهی که به هنگام بهینه سازی برای موتور جستجو ( SEO ) باید از آن ها دوری کنید. بیان شده است

چک لیست ضروری برای بازاریابی محتوایی موثر

محتوا پادشاه است. بارها و بارها این جمله را شنیده اید.

محتوا پادشاه است. محتوا پادشاه است. محتوا پادشاه است.

اما  دقیقاً چگونه یک محتوای خوب می سازید؟ چه چیزی سبب خوب بودن می شود ؟ آیا جذب کردن توجه مخاطب نشان دهنده خوب بودن است؟ چه چیزی محتوا را جذاب می کند؟

پاسخ به این سوالات ساده نیست. خیلی از این عواملی که سبب جذاب بودن محتوا می شوند ناملموس هستند.

عوامل زیادی هستند که برای جذاب بودن محتوا تاثیر می گذارند و آن را بهتر می کنند. در زیر چک لیستی برای بازاریابی محتوا ارایه شده است که با استفاده از آن می توانید به نتایج مورد نیازتان در زمینه جذاب بودن محتوا برسید.

آیا مردم به آن چیزی که می نویسید توجه می کنند؟

این عنوان و مطالبی که به نظر شما جذاب و مهم می آید، آیا برای خوانندگان تان نیز جذاب و مهم است ؟

راحت ترین راه برای پاسخ دادن به این سوال این است که کلمات کلیدی را جستجو کنید.

کلمات کلیدی امروزه به اندازه قبل مهم نیستند اما هنوز با ارزش هستند. لازم نیست که شما حتما یک کلمه کلیدی که بالاترین میزان جستجو را دارد را پیدا کنید و درباره آن پست بنویسید و  از آن کلمه بارها در متن تان استفاده کنید. اما شما باید میزان جستجوی کلمات کلیدی را بدانید تا به نیاز مشتریان تان پی ببرید و متوجه شوید که چه چیزی برایشان ارزشمند است.

برای مثال، وقتی که میفهمید که میزان جستجوی کلمه ( باغ بارانی ( باغی که توسط آب باران ابیاری می شود ) ) بالاست، به این فکر می کنید که چرا مردم این عبارت را جستجو کرده اند. آیا آنها می خواهند بدانند که چه گیاهانی در این نوع آبیاری رشد می کنند؟  و یا آن ها می خواهند درباره روش های کنترل فرسایش یاد بگیرند؟

پاسخ میتواند این باشد که مردم درباره هر دو مورد می خواهند اطلاعات کسب کنند. حال شما میتوانید از کلمات کلیدی دیگری استفاده کنید تا پاسخ سوالات افراد را پیدا کنید و سپس یک  محتوا در آن زمینه فراهم کنید. حال شما یک محتوای با منظور ایجاد کرده اید که برای گوگل ارزشمند است و علاوه بر این محتوایی است که مخاطبان هدف تان به دنبال آن هستند.

آیا محتوای وبلاگ شما خاص است؟

هنگامی که عنوانی سر تیتر اکثر مطالب می شود، اگر شما درباره آن ننویسید توجه خوانندگان تان را از دست می دهید.

اگر ماهیت سایت شما سرگرم کننده است و شما درباره آخرین موسیقی ها در آن مطلب نمی گذارید پس وب سایت شما بی ربط و بی معنی است. همان طور که اگر سایت سیاسی هستید و درباره آخرین اخبار مربوط به کاخ سفید مطلب نگذارید  و یا سایت بازاریابی باشید ولی درباره ( جستجوی با منظور intent-content search ) مطلبی ننویسید.

مطمئن شوید که درباره هر چیزی مینویسید، برداشت خاصی در آن زمینه بیان کنید. خلاصه ای از مطالب قدیمی تکراری و یا دیدگاه های قدیمی خسته کننده تهیه نکنید. در هر موضوعی برداشت جدیدی از آن ارایه دهید، نظر بحث برانگیز بدهید و یا اطلاعاتی که تا الان ارائه نشده اند را به اشتراک بگذارید.

آیا عنوان محتوای شما عالی است؟

عنوان تان مثل فروش یک زمین کوچک به خواننده ها است. آیا عنوان محتوای تان می تواند مخاطبان را متقاعد کند که بمانند و آن چیزی که شما نوشتید را بخوانند؟

نوشتن یک عنوان خوب، هنر است و به تمرین بسیار نیاز دارد. شما معمولا جذب عنوان هایی ( headlines ) می شوید که به شما شیوه حل مشکلات را ارائه کرده اند یا یک لیست پیشنهاد کرده اند. این نوع از عناوین، معروف ترین هستند و بیشترین کلیک را داشته اند.

مهم تر از همه اینکه مطمئن شوید که کلمات کلیدی در عنوان باشند. این یکی از بهترین شاخص های محتوایی مورد استفاده ی گوگل به هنگام خزیدن در سایت است و بی شک در رتبه سایت شما در موتور جستجوی گوگل بی تاثیر نیست.

آیا محتوای تان عناوین فرعی ( sub header ) دارد؟

هیچ کس وقت این را ندارد که یک مقاله ۱۰۰۰ کلمه ای را بخواند. بیشتر مردم تنها بولت ( bullet ) های اصلی مقاله و شاید هم چند جمله پراکنده از مقاله را بخوانند.

استفاده از عناوین فرعی ( subheader ) به خواننده ها کمک می کند که مقاله تان را به سرعت اسکن کنند و اطلاعات اولیه ای که میخواهند را به دست آوردند. علاوه بر این، عناوین فرعی به گوگل در فهرست کردن محتوای تان کمک می کند. شما حتی می توانید کلمات کلیدی مهم را نیز در عناوین فرعی به کار برید.

همچنین از بولت ها ( bullets ) و دیگر نشانه های بصری برای شکستن محتوای تان و تقسیم آن به چند بخش استفاده کنید. مطمئن شوید که مهم ترین اطلاعات را در این قسمت های هایلایت شده قرار دهید.

آیا محتوای تان لینک داخلی دارد؟

وقتی شخصی پست شما را می خواند، شما باید از هر فرصتی استفاده کنید تا تعامل مخاطب را افزایش دهید. یکی از این راه ها لینک کردن محتوا به پست های قبلی یا صفحات دیگر وب سایت تان است.

مطمئن شوید که محتوا را به بهترین و مرتبط ترین مطالب تان لینک می کنید. کلمات کلیدی درست را برای لینک کردن انتخاب کنید. لینک ها می توانند رتبه ی شما در موتور جستجوی گوگل را بهتر کند.

لازم نیست حتما به صورت دستی لینک ها را وارد کنید چرا که اگر بخواهید دستی وارد کنید می بایست تمامی پست های مرتبط را به یاد آورید و از سوی دیگر آن پست ها را پیدا کنید که این کار زمان بر بوده و از سویی منطقی نیست. در این حالت شما می توانید از برنامه ها و افزونه ها ( plugins ) برای جستجو در سایت و پیدا کردن محتوا به طور اتوماتیک استفاده کنید.

توجه به کلمات کلیدی، خاص بودن پست و برداشت جدیدی از موضوع، دارا بودن عناوین فرعی و اصلی، لینک های داخلی از جمله عواملی هستند که سبب جذاب شدن محتوای شما می شوند و به شما کمک می کند تا در بازاریابی محتوا موفق شوید و در رتبه بندی موتور جستجوی گوگل رتبه خوبی به دست آورید.