مقالات آموزش بازاریابی آنلاین

مقالات آموزش بازاریابی آنلاین، بازاریابی اینترنتی، استراتژی بازاریابی، برندینگ

مقالات آموزش بازاریابی آنلاین

مقالات آموزش بازاریابی آنلاین، بازاریابی اینترنتی، استراتژی بازاریابی، برندینگ

۴ تکنیک در استراتژی بازاریابی محتوا تا از محتوایتان بهتر استفاده کنید

به قول بیل گیتس “محتوا پادشاه است” این گفته از سال ۱۹۹۶ تا زمان حاضر نیز صادق است. اهمیت جمله بیل گیتس روز به روز افزایش می یابد چرا که کسب وکارها دیگر تنها به استراتژی های بازاریابی و تبلیغات محدود نیستند. امروزه میزان آموزنده بودن کسب وکارها برای مخاطبین دارای اهمیت است. در بازاریابی دیجیتالی، محتوا بر شهرت و صلاحیت یک کسب وکار در محیط بازار تاثیر می گذارد. ایجاد یک محتوای باارزش برای مخاطبان نیازمند استراتژی بازاریابی محتوایی، تحقیق و زمان است.

در تدوین استراتژی بازاریابی محتوا، زمانی که یک پست بلاگی می نویسید، دوباره محتوا را در ذهن خود در نظر بگیرید و درباره آن از جهات دیگر فکر کنید در این صورت می توانید فراتر از افکارتان حرکت کنید. با این کار می توانید محتوایتان را به قسمت های کوچک تر تقسیم کنید و طیف وسیع تری از مخاطبان را پوشش دهید. همان طور که سئو ( SEO ) یک معیار خوب برای سنجش اعتبار کسب وکارتان در صنعت است، محتوا نیز هر چه مخاطبان بیشتری را پوشش دهد می تواند رتبه کسب وکارتان را در صنعت افزایش دهید. بازاریابی محتوا از ابزارهای مهم بازاریابی اینترنتی است که باید به آن توجه ویژه ای شود.

در ادامه این مقاله ۴ روش به شما آموزش میدهیم که می توانید از آن ها در استراتژی بازاریابی محتوایتان استفاده کنید و محتوای اصلی تان را دوباره هدف گیری کنید. و بازدهی بازاریابی محتوا را به حداکثر برسانید و در زمان و انرژی خود در  نوشتن محتوا صرفه جویی کنید.

۱ ) محتوایتان را در وب سایت های دیگر نیز به اشتراک بگذارید.

بی شک هر کسب وکاری شبکه­ ای از کارشناسان صنعتی که در آن فعالیت می کنند دارد که وب سایت دارند و بلاگ می نویسند. شما باید آنها را شناسایی کنید و به این شبکه دسترسی پیدا کنید و از آن ها بخواهید که پست ها و بلاگ های شما را در وب سایتشان قرار دهند. و یا حتی در شبکه های اجتماعی مانند LinkedIn به اشتراک بگذارند. شما می توانید بدون ذره ای تغییر در کلمات، محتوایتان را در وب سایت آن ها منتشر کنید و به مخاطبان جدیدی دست یابید. هرچه تعداد وبلاگ ها و وب سایت هایی که محتوای شما در آن منتشر می شود بیشتر باشد، به برند سازی کمک بیشتری می کنید و راحت تر می توانید کسب وکارتان را به عنوان یک کارشناس صنعت معرفی کنید.

زمانی که دیگر اجزای صنعت متوجه بازار خاص شما شدند و جهت گیری شما را در بازار دریافتند، آن وقت آنها برای انتشار  مطالب تان با شما تماس می گیرند و اصطلاحاً “پست مهمان” دریافت می کنید. از این فرصت ها تا جایی که می توانید بهره ببرید. انجام این کارها در بازاریابی محتوا تنها چند دقیقه بیشتر وقت می گیرد ولی نهایتاً بازدهی و نرخ بازگشت سرمایه ( ROI ) را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد.

۲ ) روزنامه الکترونیکی بنویسید.

معروف ترین پست هایتان از ماه های قبل را جمع آوری کنید و آن ها را به صورت یک روزنامه الکترونیکی برای مشترکین وب سایت تان بفرستید. خلاصه ای از هر پست را بنویسید و یک لینک مستقیم به مقاله اصلی در وب سایت تان بدهید. روزنامه الکترونیکی آماده شده را برای مخاطبانتان ایمیل کنید. این فرمت در بازاریابی اینترنتی، یک ایمیل مختصر و مفید را برای مخاطبان تان فراهم می کند که به سرعت ارزش زیادی را تحویل شان می دهد. اما توجه کنید که مشترک بودن مخاطبانتان دلیل بر خواندن محتوایتان نمی شود. روزنامه الکترونیکی بدون اینکه به مخاطب فشاری برای خواندن محتوا بیاورد، محتوای اصلی تان را مجددا در معرض دید قرار می دهد چرا که این محتوا به گونه ای دیگر در دسترس مخاطبین تان قرار گرفته است.

استراتژی بازاریابی محتوا

۳ ) عناصر بصری جالب توجه و جذاب ایجاد کنید.

هر کسی عناصر بصری را دوست دارد. پس از اینفوگرافیک ها، اسلاید ها و گرافیک ها برای پست هایتان در شبکه های  اجتماعی استفاده کنید.

۹۰% اطلاعاتی که مغز ادراک می کند از طریق عناصر بصری است. ( source: Aabaso Small Business )

بنابراین استفاده از داده های بصری برای حفظ مخاطب و کسب وفاداری او به کسب وکارتان منطقی به نظر می رسد.

محتوایتان مملو از اطلاعات سودمند است ولی بهتر است در میان این اطلاعات از نقل قول ها، آمار، جملات خلاقانه در قالب تصاویر استفاده کنید. یک اینفوگرافیک قوی عموماً دارای ۱۲ عبارت اطلاعاتی به همراه گرافیک های جذاب و یا حقایق و عبارات Bold شده است.

مردم دوست دارند که اطلاعات را از راه های مختلف دریافت کنند. پس در بازاریابی محتوا، محتوایتان را به قسمت های کوچک تر تقسیم کنید و آن ها را کانال های مختلف شبکه های اجتماعی و دیگر سایت های معروف مربوط به حوزه کسب وکارتان به اشتراک بگذارید.

۴ ) در بازاریابی اینترنتی، محتوایتان را در سمینارهای اینترنتی ( webinar ) و یا فایل های دیجیتالی پخش صدا ( podcast ) ارائه دهید.

در استراتژی بازاریابی محتوا می توانید استفاده از فرمت های دیگر محتوا را نیز بگنجانید. شما مجموعه ای از محتواهای مرتبط را در اختیار دارید که می توانید آن ها را در سمینارهای اینترنتی ( webinar ) و یا فایل های دیجیتالی پخش صدا ( podcast ) ارائه دهید. برخی از مردم صوت را ترجیح می دهند، این دو ابزار ارتباطی نیز، ابزارهای ارتباطی صوتی با مخاطبان در بازاریابی اینترنتی محسوب می شوند. علاوه بر این شما حتی می توانید داستان های کوتاه نیز به محتوایتان اضافه کنید  بدون اینکه نیاز باشد محتوا را بازنویسی کنید. تغییر نحوه ارائه اطلاعات و برقراری ارتباط با مخاطبان سبب می شود برندتان همیشه بر سر زبان ها باشد و در بازار برجسته باشد.

با استفاده از ۴ تکنیک ذکر شده در استراتژی بازاریابی محتوا می توانید سبب توسعه محتوایتان شده و مخاطبان بیشتری را جذب کنید. این در حالی است که با استفاده مجدد از محتوایتان در وقت و انرژی خود صرفه جویی کرده اید.

ابزارهای بازاریابی دیجیتالی کارا در بازاریابی اینترنتی

کدام یک از ابزارهای بازاریابی دیجیتالی مانند ابزارهای کنترلی و خودکارسازی شبکه های اجتماعی، پلتفرم های CRM، ابزارهای سئو ( SEO ) و بازاریابی از طریق موتور های جستجو ( SEMM ) و سرویس های ایمیل بیشتر از بقیه توسط آژانس های تبلیغاتی و بازاریابی اینترنتی استفاده می شوند؟

تحقیقی در این زمینه در مارچ و آپریل سال ۲۰۱۶ ( بهار ۱۳۹۵ ) توسط مرکز توسعه بازرگانی مرین و RSW/US بر روی ۲۲۷ مدیر اجرایی مراکز و آژانس های بازاریابی و تبلیغاتی که در ایالات متحده آمریکا مستقر هستند، انجام شده است. ۳۴۴% از آژانس های تبلیغاتی کمتر از ۲۵ کارمند دارند، ۲۵% از آن ها بین ۲۶ تا ۵۰ کارمند دارند. باقی آژانس ها بیش از ۵۱ کارمند دارند.

۵ اصل اساسی در استراتژی بازاریابی خلاق که رشد کسب وکارتان را تحت تاثیر قرار می دهد

هر کسب وکاری برای موفق شدن در عرصه تجارت نیاز به یک استراتژی بازاریابی خلاقانه دارد. هر کسب وکاری، استراتژی  بازاریابی خلاقانه ای را انتخاب می کند و به اجرا در می آورد که در این استراتژی، فعالیت های بازاریابی و تبلیغاتی موثری تعیین شده باشند که بتوانند کسب وکار را به عنوان برند به خوبی معرفی کنند. واضح است که هر کسب وکاری یک استراتژی خاصی را برای خود استفاده می کند. ولی نکته قابل توجه این است که کسب وکارها می بایست ریسک های خلاقانه ای را بپذیرند تا بتوانند پیشرفت قابل توجه داشته باشند.

اندازه گیری شاخص های بازاریابی به هنگام تدوین استراتژی بازاریابی خلاق

اندازه گیری بسیاری از شاخص های بازاریابی مانند فروش، ترافیک وب سایت، سئو ( SEO )، تعامل اجتماعی و نرخ های تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل تقریبا آسان است. این نتایج از تحلیل داده ها به دست می آید. بنابراین قابل اندازه گیری هستند. اگر یک تکنیک بازاریابی اینترنتی و یا تبلیغاتی به درستی کار نکرد، می توان به راحتی فهمید که چرا این اتفاق افتاده است و یک تکنیک دیگر را جایگزین آن کرد. اما قبل از اینکه به نتایج مورد انتظارتان در بازاریابی دیجیتالی برسید، باید قبل از آن یک استراتژی بازاریابی اینترنتی تدوین کنید. پایه و اساس هر استراتژی، ارائه ی ایده های خلاقانه است و این ایده های خلاقانه و جذاب می بایست از طریق تحقیقات گسترده و بینش های گسترده به وجود آید.

شاخص اولین بازدید ( First Visit Metric )

بازار هدف چگونه وب سایت شما را میابند و در اولین بازدیدشان از سایت تان چگونه عمل می­ کنند؟ شاخص اولین بازدید به  این سوالات پاسخ می دهد.

شاخص اولین بازدید ( First Visit Metric )

از چپ به راست : اولین بازدید ( مردم چگونه وب سایت مرا یافتند؟ )

شاخص اولین بازدید ( First Visit Metric ) به این که افراد چگونه سایت شما را پیدا می کنند می پردازد. به عنوان مثال از طریق جستجوی طبیعی ( organic search ) یا رسانه های اجتماعی ( social mediaa ) و اینکه تا چه میزان در سایت شما می مانند. این شاخص میزان engagement در سایت را مبتنی بر یکی از این دو معیار در نظر می گیرد : متوسط زمان سپری شده در سایت ( Average Time on Site ) و تعداد صفحات مشاهده شده در هر بازدید ( Pages per Visit ). به محض تشخیص ( به عنوان مثال متوسط زمان سپری شده در سایت معادل ۱۰ ثانیه باشد ). بازدیدکنندگان جدید به کسانی که در سایت engaged شده ­اند و کسانی که اصلا در سایت engage نشده ­اند تقسیم ­بندی می­ شوند.

شاخص بازدید مجدد ( Returning Visit Metric )

شاخص اولین بازدید از آن جهت مهم است که به بازاریابان این امکان را می ­دهد که در یک نگاه بفهمند که کدام منبع ترافیکی باعث ایجاد ترافیک با کیفیت بالا برای وب سایت شان شده­ است. با استفاده از شاخص اولین بازدید بازاریابان قادر به توضیح و جذب مخاطبان تصادفی در ترافیک خواهند بود. جمع کل بازدیدهای جدید نشان ­دهنده تعداد افراد جدیدی است که در بازدیدهای ماهیانه وارد چرخه می ­شوند.

منابع ایجاد ترافیک برای سایت ( Traffic Sources )

برای یک بازاریاب دیجیتالی دانستن این موضوع که کدام منابع یا کانال های ترافیکی بازدیدکنندگان را به وب سایت جذب می کنند، ضروری است. منابع ترافیک وب سایت یک شاخص اصلی است که موفقیت هر استراتژی دیجیتال مارکتینگ را تحت تاثیر قرار می دهد. این شاخص از تعریف استاندارد کانال ترافیک در Google Analytics ( تجزیه و تحلیل گوگل ) استفاده  می­ کند.

Engagement در مقابل عدم engagement در وب سایت

درگیری ( Engaged ) در مقابل عدم درگیری در سایت یک آستانه یکتا برای هر کسب وکار منحصر به فرد خواهد بود. در این شاخص آستانه درگیری به عنوان متوسط زمان سپری شده در سایت یا تعداد صفحات مشاهده شده در هر بازدید قابل تعریف خواهد بود. هر دو مقیاس به خوبی قادر به نشان دادن کیفیت یک بازدید هستند. بازاریابان دیجیتالی شاید علاقه مند به پیگیری معیاری مانند نرخ تکمیل هدف ( goal completion rate ) نیز باشند.

شاخص اولین بازدید یک شاخص مفید برای هر تیم بازاریابی برای پیگیری است. نکته اصلی در استفاده از این شاخص استفاده همزمان از سایر معیارها مانند شاخص بازدید مجدد ( returning visit metricc ) و شاخص اطلاع رسانی ( awareness metric ) به همراه آن است.


آیا بازاریابی برندهای مصرفی ( CPG ) دچار دگرگیسی شده است؟

در اول جولای ۱۹۴۱، اولین تبلیغ تلویزیونی توسط شرکت Bulova Watches، در خلال بازی بیسبال بین دو تیم، Brooklyn Dodgers Philadelphia Phillies and روی آنتن رفت. یک آگهی تجاری ۱۰ ثانیه ای سیاه و سفید که صبورانه روی شبکه ی تلویزیونی آمریکا با نام و لوگوی bulova نمایش داده شد. در هفت ثانیه ی نخست، تصویری در سکوت نمایش داده می شد، مانند تصاویری که سر کلاس به بچه ها نشان می دهیم تا مفاهیم در ذهن آنها نقش ببندد. سپس، صدایی شعار شرکت را بیان می کرد. و اینگونه بود که آگهی های تبلیغاتی پا به عرصه ی تلویزیون گذاشت و امروزه می بینیم که این روند تا چه حد پیشرفته و با مضامین مختلف دنبال می شود.

اما چرا برای اولین بار شرکتی وارد تبلیغات تلویزیونی شد؟ در آن زمان تعداد دستگاه ­های تلویزیونی که مردم از آن استفاده می کردند بسیار محدود ( حدود ۴۰۰۰ دستگاه تلویزیون در نیویورک ) بوده و برای آگهی تبلیغاتی تعریفی در برنامه زمان بندی شبکه­ های تلویزیونی وجود نداشت.

در آن زمان سخنگوی شرکت bulova علت آن را حفظ افتخار پیشگام بودن در بازاریابی بیان کرد. علاوه برآنکه هزینه ­ی این تبلیغ برای شرکت تنها ۹ دلار تمام شد، در حالی که امروزه ۱۳۸.۴۵ دلار است.

Bulova اولین برندی بود که حرکت جدیدی را در عرصه­ ی بازاریابی تلویزیونی آغاز کرد، اما جمعیت کثیری از برندهای دیگر به سرعت دنباله­ روی این مسیر شدند. یافتن شباهت بین تبلیغات تلویزیونی ۶۰ سال پیش، با اقدامات بازاریابی محتوایی امروزه بسیار سخت است، و اهمیت و کاربرد این موضوع در هیچ حوزه ­ای بیشتر از میزان آن در صنعت محصولات مصرفی ( CPG- consumer packaged goods)  نیست، حوزه ­ای که تعداد بسیاری از برندها از محتوا برای تغییر شیوه­ ی برقراری ارتباط با مشتریان خود، استفاده می کنند.

محتوا به جای تلویزیون در برندهای مصرفی

تبلیغات تلویزیونی در دهه ­های اولیه حضورش از نظر تجربی و عملی بسیار چالش برانگیز بود چرا که نیاز بود برندهای مصرفی داستان خود را به شیوه­ای جدید بیان کنند، ایده ­ای که هنوز هم توسط صاحب امتیازان برند مورد استفاده قرار می  گیرد. مانند بازاریابی محتوایی، تبلیغات تلویزیونی هم در مقایسه با جایگزینان خود و در زمان خود گزینه­ ی ارزان­تری بود.

ممکن است اینگونه به نظر بیاید که تبلیغاتی تلویزیونی همیشه وجود داشته­ اند، اما تبلیغات تلویزیونی در آن زمان رویکرد جدید محسوب می شد، و بسیاری از برندها از استفاده از آن اجتناب می کردند. امروزه بسیاری از برندهای مصرفی ( CPG / محصولات مصرفی ) با همان ترس مشابه با روش­ های بازاریابی محتوایی برخورد می کنند، در حالی که بسیاری از برندها این چالش را پذیرفته اند.

بدون شک، بازاریابان برندهای  مصرفی ( CPG ) خود را در نقطه بحرانی فرض می کنند، می دانند که باید روش­ های سنتی خود را به روز کنند تا بتوانند به مشتریان مدرنی که به شکلی روزافزون تبلیغات تلویزیون و مجموعه کپن­ ها را نادیده می گیرند، دسترسی پیدا کنند. تصمیم در مورد اینکه چه نوع محتوایی باید مورد تفکر قرار گرفته و ایجادشود، وظیفه­ ی سختی است. با گزینه ­های گیج کننده­ ی بسیاری روبه ­رو می شوید، صاحب امتیازان برندهای مصرفی ( CPGG ) موفق، کمی بیشتر تلاش کرده ­اند تا بفهمند انجام چه کاری بهترین نتیجه را در بازاریابی اینترنتی به دنبال دارد .

یکی از برندهای مصرفی که از طریق بازاریابی محتوایی موفق به اثرگذاری بسیاری بوده، برند کوکاکولا Coca-Cola می باشد،  که تاکید شدیدی بر داستان گویی برای دسترسی به مشتریان قدیمی­ تر، و استفاده از رسانه ­های دیجیتالی در تعاملی تجربی برای دسترسی به نوجوانان را مد نظر قرارداده است.