نوشتن مطلبی که نتواند با کاربر ارتباط برقرار کند، مانند صحبت کردن با مخاطبی است که هدفون در گوش دارد. اهمیتی ندارد که شما چه می گویید، چون هیچ کس توجهی به شما ندارد ( و تعداد کمی هم که توجه دارند، اهمیت نمی دهند ).
برای نوشتن محتوای کاملاً موفق، نه تنها لازم است که توجه مخاطب را جلب کنید، بلکه باید او را تشویق کنید تا با آن ارتباط برقرار کند. زمانی که شما ۱۰۰k خواننده را در ماه جذب کرده اید و آنها تنها تازه ترین پست های شما را می خوانند و هیچ کاری نمی کنند، اشکالی ندارد؛ شما در پی خوانندگان علاقمندی هستید که محتوای شما را خوانده و سپس با آن ارتباط برقرار می کنند. این ارتباط می تواند به اشتراک گذاشتن یک پست و یا کلیک کردن روی آن باشد. بنابراین چگونگی نوشتن محتوا به منظور ایجاد ارتباط با مخاطب در بازاریابی محتوایی باید از اولویت های شما در برنامه های بازاریابی اینترنتی باشد.
بنابراین، سوال این است که چگونه می توان با نوشتن محتوای جذاب، یک وبلاگ کهنه را با خوانندگان راکد ( و یا داشتن هیچ خواننده ای ) به وبلاگی تبدیل کنیم که کاربران برای خواندن مطالب و ایجاد ارتباط با آن دست از پا نشناسند؟
حقیقت این ست که راه حل، کلکی نیست که هیچ کس آن را نشنیده باشد؛ بلکه تنها اجرای ۵ تاکتیک ( با چند نکته ) است تا ارتباط بین خوانندگان و پست ها را به ارتباطی همیشگی تبدیل کند.
قبل از شروع باید بدانیم که ارتباط در شکل ها و اندازه های متفاوت مطرح است. علاوه بر اشتراک گذاری و خواندن پست های بیشتر، افزایش ارتباط را از طریق زمان ماندن در سایت، صفحات دیده شده، نظرات گذاشته شده، تعداد دنبال کننده ها ( Followers )، و بسیاری دیگر از شاخص های بازاریابی می توان اندازه گرفت. دریابید که کدامیک با اهداف بازاریابی اینترنتی شما سازگار است و سپس تلاش هایتان را معطوف به ارتقا دهید. برای مثال، اگر هدف شما این است که تنور بحث را در نظرات گرم کنید، مطالب را در نیمه راه به بن بست نرسانید. این کار نتیجه ای معکوس به همراه دارد. در عوض، طرح سوالات باز را در نظر داشته باشید و پاسخ به آنها را در قسمت نظرات تشویق کنید.
ما مرتباً به مطالعاتی برمی خوریم حاکی از اینکه هر روز ۳۰۰۰ الی ۵۰۰۰ پیام تبلیغاتی را در اشکال متنوع می بینیم. بخشی از این، به دلیل سرعت مصرف اطلاعات از جانب خودمان است. اما دلیل دیگر را می توان در هجوم بیش از پیش کمپانی ها، به ویژه از طریق کانال های دیجیتالی ( که یک دهه پیش خبری از آنها نبود )، دانست.
وبلاگ های شما، چه بدانید یا ندانید، نوعی بازاریابی بوده و در نظر بسیاری از افراد، شکلی از تبلیغات هستند. چه تعداد ایمیل، لینک های RSS، یا پست های تویتر را نادیده گرفته اید بدون اینکه حتی متوجه آنها شوید؟ شاید هر روز هزاران مورد!
بعنوان یک نویسنده، تبلیغ کننده و یا بازاریاب، اولین قدم برای عبور از مرحله نادیده گیری به خواندن و ایجاد ارتباط، یک عنوان کشنده است. شما باید متفاوت باشید و حس کنجکاوی کاربران را برانگیزید. عناوین باید به اندازه کافی کوتاه بوده تا در خاطر بمانند. امروزه می توانیم از “چگونگی” نوشتن عناوین فراتر برویم و روی آنچه این روزها مؤثر است، تمرکز کنیم:
فراموش نکنید که عناوین هنگام به اشتراک گذاری محتوا مانند لینک عمل می کنند. بنابراین، با دانستن این نکته که ما در دنیای تویتر زندگی می کنیم، آنها را کوتاه کنید و بقیه فضا را به ( h2 ) اختصاص دهید.
اکنون کاربران پست شما را باز کرده و مشغول خواندن محتوای شما هستند چگونه آنها را علاقمند نگه می دارید؟ اولین کاری که باید بکنید این است که آنها را در دام یک مقدمه عالی بیاندازید. هیچ چیز به اندازه یک متن کسل کننده و یا ضعیف نوشته شده، به دنبال یک مقدمه عالی برای کاربران ناخوشایند نیست. اگر ۵۰% کاربران جدید بلافاصله بعد از خواندن آن از وبلاگ شما خارج نشوند، خوش شانس بوده اید.
نوشتن یک مقدمه جذاب از بسیاری لحاظ شبیه به نوشتن عنوان است و کلید هر دو ایجاد کنجکاوی است. مقدمه باید متکی به خود بوده و از یک پاراگراف به پاراگراف دیگر در جریان باشد. کار را با بیان اینکه : چرا این پست ضروری است، و چگونه می تواند به خوانندگان کمک کند، شروع کنید و نیز اشاره کنید به اینکه کاربران چه نوع توصیه ای را باید انتظار داشته باشند. محتوای متن را زیاد فاش نسازید چرا کاربر باید به خواندن ادامه بدهد درحالی که تمام آنچه نیاز دارند در ۱۰۰ کلمه اول نفهته است؟
مقدمه ها بر این ایده استوارند که اولین تاثیرات، بهترین تاثیرها هستند؛ پس فرصت را از دست ندهید. هنگام نوشتن محتوا، آنقدر چکیده وار در مورد مطلبی صحبت نکنید که خواننده را گیج کنید. خیلی سریع، خیلی زیاد از اصل مطلب فاصله نگیرید. عنوان را به درستی درج کنید و توضیح دهید که چرا این پست برای خواننده مفید است و آنگاه خواهید دید که کاربران مشتاقانه منتظر خواندن محتوا خواهند بود.
در ابتدا قصد داشتم که در این بخش روی تصاویر و نمودارها تمرکز کنم، اما حقیقت این است که آنها تنها اضافات مفید در یک پست نیستند. اگر لینک ها را نیز به این گروه اضافه کنید، شما سه مورد خواهید داشت که نه تنها ارتباط کاربر با متن را بیشتر ، بلکه به سئو ( SEO ) شما نیز کمک خواهند کرد.
بیایید در ابتدا به موضوع لینک ها بپردازیم. در صورت امکان بهتر است همیشه هر پست شما به دیگر پست های سایت تان لینک شوید. این کار نه تنها به گوگل کمک می کند سایت شما را بهتر بشناسد، بلکه خوانندگان را تشویق می کند تا آن را بیشتر بشکافند. برای شروع، پیشنهاد می کنیم بخشی را به انتهای هر پست اضافه کنید و در آن به معرفی مقالات دیگر در سایت تان بپردازید.
لینک شدن به سایت های دیگر نیز ایده مناسبی است. اما فاصله بین کمک یا آسیب رساندن آن به برند شما، تنها یک خط باریک است. از یک طرف، به قانونی بودن پست شما از نظر گوگل کمک می کند؛ اما می تواند ذهن خوانندگان را نیز منحرف سازد. یک راه حل ساده این است که اینکار را تنها به منظور تایید محتوای خود ( برای مثال، مطالعات موردی ) انجام دهید و هرگز خوانندگان را به ترک سایت خود تشویق نکنید.
علاوه بر لینک ها، تصاویر و نمودارها روش بسیار خوبی برای به تله انداختن خوانندگان و انتقال ایده ها هستند. بر اساس مطالعات اخیر، ۹۰% تمامی اطلاعاتی که وارد حافظه ما می شوند، تصویری هستند و مغز تصاویر را ۶۰۰۰۰ بار سریعتر از متن پردازش می کند. این بدان معناست که نادیده گرفتن استفاده از تصاویر در متن، از دست دادن یک فرصت عالی برای به خاطر سپاری و به اشتراک گذاری سایت تان از سوی کاربران است.
انواع تصاویری که می توانید از آنها استفاده کنید، تقریباً بی شمارند، اما تعدادی از بهترین ها عبارتند از :
داستان گویی یک روش مطمئن برای برقراری ارتباط با بیشتر خوانندگان است و حقیقتاً می تواند اشتیاق آنها برای خواندن متن بیشتر کند. یک داستان خوب نه تنها پیام را به روشی خلاقانه منتقل میکند، بلکه نویسنده را از دید خواننده انسانی تر می کند. علاوه براین، یک داستان گوی خوب دارای توانایی منحصربفرد در ساده کردن موضوعات پیچیده است و این مسئله به شما کمک می کند تا با خوانندگانی که هیچ آشنایی ای با موضوع ندارند، ارتباط برقرار کنید.
در بیشتر صنایع، داستان گویی با پیام کلی که پست شما در صدد انتقال آنست، باید در هم تنیده شود. از طرفی هم، تحمیل آن می تواند تاثیری منفی روی ارتباط بین کاربر و محتوا داشته باشد. بنابراین، در زمان مناسب از آن استفاده کنید، اما آن را تحمیل نکنید.
یکی از بهترین نمونه های داستان گویی که تاکنون دیده ام، مقدمه ی یکی از پست های Glen Allsopp بود با عنوان: “صدها لینک را در پست بعدیتان دریافت کنید، تضمینی”. پست اینگونه آغاز شده بود :
“در اواخر سالهای ۱۸۰۰، کیسر ولیهلم، می خواست از تعدادی از همکاران خود در دولت آلمان خلاصی یابد. از آنجا که بسیاری از آنها کهنسال بودند، تصمیم گرفت تا سن بازنشستگی را ۶۵ سال اعلام کند و با موفقیت توانست آنها را مجبور به ترک پست های خود کند. از آن زمان تاکنون، ما هنوز هم از همان سن بازنشستگی در سراسر جهان استفاده می کنیم”.
بقیه پست او هیچ ارتباطی با کیسر ویلهلم نداشت. با این وجود، تاثیر آن شگفت آور بود. علاقمند به ادامه آن شدم و آن پست را به افراد متعددی پیشنهاد کردم.
استفاده از ویدئو در یک پست می تواند سودمند باشد. مطالعات اخیر بازاریابی اینترنتی نشان می دهد که ۱۰۰% کاربران بیشتر وقت خود را صرف صفحاتی می کنند که دارای ویدئو هستند؛ چراکه به راحتی قابل هضم بوده و غالباً بطور کامل مشاهده می شوند.
هنگام ترکیب با پست های متنی، ویدئوها به خوبی می توانند کاربران را در معرض محصولات و یا مفاهیمی قرار دهند که از طریق بصری می توانند بهتر درک شوند.
ساختن ویدئوها هزینه بر است، اما در نظر داشته باشید که آنها ۳ برابر پست های ساده متنی می توانند لینکهای ورودی را جذب کنند. اگر به تهیه ویدئو فکر می کنید، مطالب زیر را در نظر داشته باید :
محتوای خوب، یک هدیه همیشگی است. اگر زمانی را صرف تحقیق، نوشتن محتوا و انتقال آن کنید، یقیناً ارتباط آن با کاربر مدت ها بعد از انتشار آن باقی می ماند. اهداف خود را در زمان برنامه ریزی و اجرا در نظر داشته باشید و بدانید که تعریف افراد از ایجاد ارتباط متفاوت است .
قبل از تولید محتوا تحقیق کنید که مخاطبین بالقوه شما چه مطالب دیگری را نیز می خوانند، با توجه به موضوعاتی که تا الان درباره شان نوشته اید، متوجه می شوید که مخاطبین انتظار چه محتواهای دیگری از شما دارند. اگر چه این کار تضمین نمی کند که مخاطبین محتوایتان را بخوانند. اما کار را برای شما آسان تر می کند. شما آن چیزی را تحویل مخاطبان می دهید که می خواهند نه آن چیزی که بارها قبلاً خوانده اند.
مثال : موضوع تان را در گوگل جستجو کنید و معروف ترین پست های مربوط به آن را بخوانید. درباره آن چیزی که مخاطبین دوست داشته اند و مطالبی که در پست ها هنوز بیان نشده اند در پست بعدی تان بنویسید.
حس جدیدی به محتوایتان اضافه کنید. افراد دیگری هم هستند که درباره موضوع شما مطلب بنویسند، پس مطلب تان را متفاوت کنید. طوری بنویسید که فقط خودتان بتوانید آن را بنویسید، محتوایتان را شخصی کنید، این راحت ترین راه است. هر کسی داستان را دوست دارد، به اشتراک گذاشتن یک داستان شخصی، محتوای شما را صادقانه تر و مرتبط تر می کند.
مثال : اگر می خواهید درباره ی گیاهان خانگی و کاکتوس محتوا بنویسید، ابتدا با یک خاطره از تجربه ناموفق در نگهداری از گیاهان و چگونگی زنده نگه داشتن آنها شروع کنید.
“بگذارید خوانندگان تان شما را متفاوت بشناسند.“
اگر یک روزنامه نگار هستید احتمالاً این تکنیک جز اولین تکنیک هایی است که در نوشتن یاد گرفته اید. محتوایتان را با مهمترین اطلاعات شروع کنید و با کم اهمیت ترین به پایان برسانید. شما مطلب تان را بسته به اینکه نوع محتوایتان چیست، احتمالاً متفاوت سازماندهی می کنید، اما تکنیک هرم معکوس یک شیوه آسان برای سازماندهی مطلب است و مخاطب را نیز منتظر نگه نمی دارد.
مثال : برای استفاد از هرم معکوس، ابتدا با یک جمله حدوداً ۲۶ لغتی شروع کنید. توجه کنید که این جمله باید به ۵ تا سوال چه کسی؟ چه چیزی؟ کجا؟ چه زمانی؟ چرا؟ و چگونه؟ پاسخ دهد و یا مقدمه ای برای پاسخ به این سوالات باشد.
“مشتریان ابتدا می خواهند به یک دید کلی از محتوا برسند.“
از پراکنده کردن متن نترسید. فاصله انداختن بین خطوط، فضای سفید بیشتری ایجاد می کند و به چشمان خواننده فرصت استراحت می دهد در نتیجه نسبت به زمانی که تنها متن پست را پشت سر هم می بیند، مطالب را بهتر می تواند درک کند.
“فضای سفید درک مطلب را حدوداً به میزان ۲۰ % افزایش می دهد.“
راحت ترین راه برای بهبود نوشتن هنگام تولید محتوا، نگارش درباره تعداد مشخصی از کلمات است، در این صورت است که می توانید بفهمید محتوایتان دقیقاً باید چه چیزهایی را شامل شود و چه چیزهایی در آن بیان نشود. در نظر گرفتن تعداد مشخصی از کلمات سبب می شود که خوانندگان نیز همیشه انتظار یک اندازه خاصی مطلب از شما داشته باشند. این تکنیک شاید برای همه افراد مفید نباشد ولی بهتر است اول آن را امتحان کنید شاید سودمند باشد!
مثال : برای هر پست بلاگی ۲۰۰۰ کلمه بنویسید. می توانید ۱۵۰ کلمه کمتر یا بیشتر را نیز در نظر بگیرید ( یعنی بین ۱۸۵۰ تا ۲۱۵۰ کلمه).
“به طور متوسط محتواهای وب سایت هایی که جز ۱۰ رتبه برتر هستند حداقل ۲۰۰۰ لغت دارند.“
تکرار کلمات و عبارات اگر به طور موثر استفاده شوند می توانند خواننده را در محتوایتان هدایت کنند و انتقال پیام به مخاطب را تقویت کنند. تکرار غیرضروری کلمات و عبارات و نظرات می تواند سبب کند شدن سرعت خواندن شود و خواننده را ناامید کند.
مثال : از کارکرد ( Ctrl + F ) استفاده کنید و ببینید که هر لغت یا عبارت در متن چه مقدار تکرار شده است و اگر بیش از حد است آن ها را پاک کنید و یا با لغات دیگری جایگزین کنید. برای فهمیدن میزان تکرار نظرات و ایده ها نیز از این کارکرد استفاده کنید. آمادگی داشته باشید برای اینکه اگر مجبور شدید یک پاراگراف اضافی را حذف کنید، چرا که یک پست کوتاه تر و مختصرتر بهتر از پستی مملو از متن های تکراری است.
بهترین راه برای شکستن تکه های یک متن بزرگ استفاده از لیست های شماره گذاری شده و نقاط گلوله ای (Bullet – Points ) است. این کار به خواننده کمک می کند تا راحت تر اطلاعات را اسکن کند.
برای مثال، می توانید از نقاط گلوله ای برای ایجاد لیست استفاده کنید، لیستی که :
یا می توانید از آن ها به صورت زیر استفاده کنید :
“خواندن یک جمله به همراه دو بولت آسان تر از خواندن سه جمله است.
در بازاریابی محتوایی هنگام تولید محتوا از کلمات کلیدی استفاده کنید ( خوانندگان بالقوه سریع تر شما را پیدا می کنند ). از لغات غیرضروری پرهیز کنید. ( حروف اضافی که به درستی استفاده نشوند: که، از ، را و … ) از نوشتن عناوین طولانی دوری کنید. گاهی از عناوین بحث برانگیز استفاده کنید و از فرمول های عنوانی مانند (۱۰ نکته برتر… ) استفاده کنید. از اینکه نوشته تان را بهترین معرفی کنید نترسید، اما پیش از آن مطمئن شوید آن چیزی که در عنوان قولش را داده اید در محتوا به درستی بیان کرده اید.
مثال : حتی اگر فکر می کنید بهترین عنوان را برای پست بلاگتان یافتید بهتر است باز به دنبال عنوان دیگری باشید. برای هر پست ۵ عنوان متفاوت بنویسید، آن ها را با هم مقایسه کنید و بهترین را انتخاب کنید.
“به طور متوسط، ۸ نفر از هر ۱۰ نفر عنوان یک پست را می خوانند،و تنها ۲ نفر از ۱۰ نفر کل متن را می خوانند.“
در دنیای پر رقابت امروز بازاریابی محتوا یکی از کم هزینه ترین و تاثیرگذارترین روش های بازاریابی اینترنتی است. بنابراینبازاریابی اینترنتی موفق تر یعنی دانستن و بکار بردن هرچه بیشتر نکته های کلیدی برای تهیه محتوای وبلاگ در بازاریابی محتوا.
امروزه بین سئو ( SEO ) و بازاریابی محتوا ( content marketing ) فاصله زیادی افتاده است و با یکدیگر ارتباط ندارند، این در حالی است که هر دو استراتژی بازاریابی اینترنتی، اهداف یکسانی را دنبال می کنند.
ایده ی پشت سئو ( SEO ) این است که محتوا را در دسترس مخاطبان اصلی قرار می دهد که این کار دقیقا در راستای بازاریابی محتوا است.
هنوز بسیاری از بازاریاب ها هستند که میخواهند با تیم های بزرگ کارشان را ادامه دهند و منابع شان را به سئو و یا بازاریابی محتوا اختصاص دهند.
اما اکثر بازاریاب ها میخواهند بودجه بازاریابی شان هر سال افزایش یابد، اما این تخصیص بودجه نباید فقط به یک فعالیت بازاریابی دیجیتالی اختصاص یابد. در این پست به شما نشان خواهیم داد که چه چیزهایی در بازاریابی محتوا و سئو بیشترین اهمیت را دارند و چگونه در تخصیص بودجه ها تعادل برقرار کنیم.
حتی اگر بازاریابی محتوا استراتژی اصلی شماست، ضروریاتی در زمینه سئو ( SEO ) وجود دارد که هر کسب وکاری باید از مزایای آن ها بهره ببرد.
مطابق تحقیقیاتی که اخیرا بر روی شرکت های B2B و B2C بزرگ در غرب انجام شده است، بیشتر شرکت هایی که در لیست ۱۰۰ شرکت برتر مجله Fortune هستند به علت دنبال کردن فعالیت های کمی در زمینه ی سئوی وب سایتشان سقوط کرده اند.
توضیح شکل شماره ۱ ) میزان استفاده از فعالیت های سئو همانند استفاده از لینک های داخلی، توضیحات متا، کلمات کلیدی و … سبب بهینه شدن رتبه وب سایت در گوگل و دیگر موتورهای جستجو می شود.
این نقاط ضعف هم برای سئو و بازاریابی محتوا ( content marketing ) به یک اندازه مشکل آفرین است.
یک مثال که در این تحقیق آورده شده است لینک های معیوب سایت GE در یکی از صفحات اصلی اش است. این لینک ها برای سئو مضر هستند و علاوه بر این از طریق ایجاد تجربه ی بد برای کاربر اثر بخشی بازاریابی محتوا را نیز کاهش میدهند.
هر کسب وکاری نیاز دارد که حداقل ضروریات سئو را به کار بگیرد:
در بازاریابی محتوا، تمرکز استراتژی شما به جای موتور جستجو بیشتر بر روی تهیه علایق و نیاز های مخاطبان تان است.اما در این راستا شما متوجه می شوید که بسیاری از ضروریات بازاریابی محتوا به فعالیت های سئو ( SEO ) مربوط است:
اگر می خواهید از سرمایه گذاری در بخش بازاریابی اینترنتی بیشترین استفاده را ببرید، می بایست یک رابطه یکپارچه بین استراتژی های سئو ( SEO ) و بازاریابی محتوا ( content marketing ) ایجاد کنید.
به این علت که : مطابق آخرین تحقیقات درباره ی بازاریابی محتوایی شرکت های B2B، جذب مشتری بزرگترین هدف برای برندها است و پس از آن ،فروش و ایجاد روابط با مشتریان از اهداف بزرگ شرکت ها هستند.
توضیح شکل ۲ ) اهداف سازمانی برای بازاریابی محتوای شرکت های B2B عبارتند از جذب مشتری، فروش، پرورش مشتری، آگاهی از برند و ….
تمامی این اهداف مشروط به جذب بازدیدکنندگان جدید به وب سایت است. اما استراتژی بلندمدت و مقیاس پذیر برای رسیدن به آن چیست؟
وب سایت هایی که سئو ( SEO ) عالی دارند همزمان به محتوای ارزشمند برای پرورش مشتری ( nurture leads ) و افزایش فروش نیاز دارند.
بنابراین می توان گفت که سئو و بازاریابی محتوا برای رسیدن به اهداف بازاریابی به یکدیگر نیاز دارند.
جهت یکپارچه کردن این دو استراتژی بازاریابی دیجیتالی از راه کار های زیر استفاده میشود:
به هنگام جذب افراد خریدار ( buyer persona ) و جستجو درباره علایق شان، هیچ ابزاری بهتر از موتورهای جستجو نیست. جستجوی اطلاعات در اینترنت می تواند درباره ی اینکه چه چیزی برای مخاطبانتان اهمیت دارد به شما بینشی ارائه دهد، و این بینش میتواند به شما در محتوا سازی الهام بخش باشد.
Google Trends یک ابزار رایگان و جالب در راستای این هدف است:
توضیح شکل ۳ ) استفاده از ویدئو و اینفوگرافیک در محتوا مزایای زیادی در جذب مخاطب دارد.
شما همزمان می توانید ببینید که رقبایتان چه استراتژی های محتوایی استفاده می کنند و بیشترین کلمات کلیدی مرتبط با سئوی سایتتان را بیابید.
توزیع، بزرگترین عامل برای موفقیت بازاریابی محتوا است. رسانه های اجتماعی، سایت های مخصوص محتوا، وپیوند ( syndication ) معروف ترین کانال های توزیع هستند، اما آیا موتور های جستجو نیز کانال های توزیع هستند؟
اگر شما موتورهای جستجو را به عنوان یک کانال دیگر در چک لیست کانال های توزیع تان در نظر بگیرید، میتوانید به راحتی مقداری سئو را با عملیات بازاریابی محتوا ادغام کنید. بیشتر نویسندگان خوشحال می شوند که در راستای نوشتن، نوشتارشان را نیز مطابق با سئو ( SEO ) بهینه کنند.
حقیقت این است اگر این دو استراتژی را در یک ردیف قرار دهید،کمپین بازاریابی محتوای شما قدرت این را دارد که سئو ( SEO ) یتان را به مقدار زیادی بهبود بخشد.
ارزش پیشنهاد کنید.
آیا می توانید محتوای بسیار مرتبط و خاصی ارائه کنید که به خوانندگان ارزش ارائه کند و سوالاتشان را پاسخ دهد؟
بازاریابی محتوا تماماً در این باره است. اما موتورهای جستجو نیز به همین اندازه به دنبال ارائه دادن ارزش هستند، و محتوای عالی در گرو به دست آوردن لینک های با ارزش تر است.
مورد بالا را به کار بگیرید و از هر دو استراتژی بهره ببرید.
محتوای زیاد ایجاد کنید.
همان طور که شنیده اید (( محتوا پادشاه است )) البته تا زمانی که بتوانید کیفیت آن را حفظ کنید. بنابراین محتوای بیشتر به این معنی به دست آوردن فرصت های بیشتر برای جذب مخاطب و پرورش مشتریان است.
علاوه بر این، همزمان فرصت های بیشتر برای کسب رتبه بهتر در موتورهای جستجو ایجاد می شود.
تنوع ارائه دهید.
این تاکتیک در بازاریابی محتوا از این جهت حائز اهمیت است که از طریق فراهم کردن اولویت های مخاطبین تان سطح دسترسی به مخاطبین بیشتر را افزایش می دهد. میتوانید از ویدئو ها، تصاویر، اینوگرافیک ها و … در محتوای خود استفاده کنید.
در همین هنگام موتورهای جستجو وبلاگ ها، تصاویر، ویدئوها و …. را را در نتایج جستجوی خود رتبه بندی می کنند. هر چه تنوع محتوایی بیشتری داشته باشید، فرصت بهتری در رتبه بندی موتورهای جستجو کسب خواهید کرد.
هنگامی که از بازاریابی محتوا و سئو ( SEO ) به صورت همزمان استفاده می کنید مرزها نامشخص به نظر می آیند، و حقیقت این است که شما به هر دوی این استراتژی ها برای موفقیت نیاز دارید.
ضروریات هر دو استراتژی بازاریابی اینترنتی را مد نظر قرار دهید و تلاش کنید که فعالیت های بازاریابی تان را یکپارچه کنید تا بتوانید در سرمایه گذاری بازاریابی تان به بهترین تعادل برسید.