مقالات آموزش بازاریابی آنلاین

مقالات آموزش بازاریابی آنلاین، بازاریابی اینترنتی، استراتژی بازاریابی، برندینگ

مقالات آموزش بازاریابی آنلاین

مقالات آموزش بازاریابی آنلاین، بازاریابی اینترنتی، استراتژی بازاریابی، برندینگ

۱۲ نکته در نوشتن محتوا که سبب تمایز برند شما می شود

بدانید که در بازاریابی اینترنتی تنها کسب وکار شما نیست که با نوشتن محتوا تلاش می کند که در بازاریابی محتوا موفق باشد.  رقبای شما نیز همواره به دنبال راه و روش هایی هستند که بتوانند مخاطبان بیشتری را جذب برندشان از طریق بازاریابی محتوایی نمایند.

مخاطبان از خواندن محتواهای تکراری و یکنواخت خسته شده اند. نکات کلیدی وجود دارند که می توانید با رعایت آن ها محتوای برند خود را از رقبا متمایز کنید و در نتیجه مخاطبان بیشتری را جذب کنید. که در ادامه به این نکته ها می پردازیم :

۱ ) به هنگام نوشتن محتوا به طور مستقیم خواننده را مورد خطاب قرار دهید.

از اینکه به اول شخص می نویسید یا خواننده را به طور مستقیم مورد خطاب قرار می دهید نترسید. همان طور که با یک دوست مکالمه می کنید بنویسید، این کار به شما کمک می کند که بین خودتان و خواننده ارتباط برقرار کنید چرا که به طور مستقیم با آن ها سخن می گویید.

مثال : از لغت ( شما ) برای مورد خطاب قرار دادن خواننده استفاده کنید. برای مثال جمله : من به شما پیشنهاد می کنم که نکته­ هایی را به هنگام نوشتن رعایت کنید تا محتوایتان بهبود یابد.

“هیچ وقت به خوانندگانتان اجازه ندهید محتوایتان را از یک دیدگاه جدا ببینند.”

۲ ) عناصر بصری به محتوایتان اضافه کنید.

همه ما تصاویر را دوست داریم. تصاویر در متن به خواننده امکان استراحت می دهند، علاوه بر این سبب تقویت محتوا می شوند. در بازاریابی محتوا به خاطر سپردن محتوا از اهمیت بالایی برخوردار است از این رو اضافه کردن تصاویر نیز در این امر به مخاطب کمک می کند. اما باید توجه کنید  که هر کجا امکانش بود نمی ­توانید تصویر اضافه کنید.

مثال : اگر ترجیح می دهید که بر روی متن تمرکز شود پس بهتر است کمتر از تصاویر استفاده کنید و یا اصلاً از آن ها استفاده نکنید. اما اگر تصاویر را به عنوان یک مشخصه اصلی برای محتوایتان در نظر گرفته اید پس بهتر است محتوا را به صورت گالری از تصاویر به نمایش درآورید.

“مقالاتی که تصاویر مرتبط به همراه دارند ۹۴% بیشتر از مقالات فاقد عکس بازدید می شوند.”

۳ ) سوال اضافه کنید تا خوانندگان محتوا را به تعامل بیشتر ترغیب کنید.

در محتوایتان سوال بپرسید تا خواننده را ترغیب کنید پاسخ دهد. هر چه تعاملات بیشتری با خوانندگان داشته باشید، وب سایت شما ترافیک بیشتری خواهد داشت.

سه نکته راهبردی در مورد برند یا نام تجاری

ایجاد یک برند جدید یا تجدید قوای برند موجود یکی از کارهای مهم بازاریابان محسوب می شود، نه کاری که هرساله زمان و بودجه خود را به آن اختصاص دهند. متأسفانه، در برخی موارد این گرایش وجود دارد که نسبت به استانداردهای برند احساس بی حوصلگی کنیم و به داشتن برندهای متنوع متمایل شویم. وحتی با وجود اینکه می دانیم برندهای قوی از طریق برنامه­ های کاربردی سازگار در دراز مدت به وجود می ­آید، بخش خلاق سازمان بدون درنگ پیشنهاد برندسازی مجدد را مطرح کند.

اما در اصل برندسازی نباید به این صورت و بدون اصول درست آن انجام شود. اگر شما سه نکته اساسی در مورد ساخت برند  که در زیر آمده است را دنبال کنید، می توانید استانداردهایی طراحی کنید که برای شما و همکارانتان در آینده الهام بخش باشد. در ادامه سه نکته راهبردی در مورد برند یا نام تجاری باهم مرور می کنیم :

نکته۱ ) قوانین طراحی برند را محدود کنید و به جای آن برنامه ­ای برای طراحی شخصیت برند ایجاد کنید.

گرچه ممکن است امروزه  کتابخانه ­های تصویری و شبکه­ های طراحی شده ­ی ملموس چیزی باشد که شما می­ پسندید، اما در طول سه سال مطمئناً از آنها خسته می شوید. برای خلق یک سیستم منعطف، با طراحی برند یا ایجاد مجموعه ­ای از دستور العمل ­های توصیفی برای طراحی برند شروع کنید، که طراحان و نویسندگان را برای ایجاد ارتباطی توام با احساسات مشابه تشویق کند. بهتر است استانداردهای برند براساس طراحی شخیت برند تعریف شود، به همین دلیل کمپین­ های برندسازی متنوع و تازه خواهد بود اما به سرعت می تواند به عنوان هدف، قبل از دیدن یک آرم یا لوگو شناسایی شود.

نکته ۲ ) مجموعه ­ای از سبک­ های گرافیکی متغیر و منعطف برای طراحی برند خلق کنید.

شما به قوانین و استاندارد های گرافیکی نیاز دارید اما باید توجه کنید این قوانین در مجموعه سبک ­هایی که همیشه در حال تغییر اند، قابل تشخیص باشند. از گروه برندسازی خود بخواهید که ۴ تا ۶ سبک و راهبرد گرافیکی را ایجاد و توسعه دهند. وقتی برند خود را راه اندازی می کنید، برای حداقل دو دوره سه ماهه از سال، به مجموعه سبک ­هایتان تکیه کنید و آنها را دنبال کنید. سپس، به کارکنان خلاق خود آزادی عمل بدهید تا در طول زمان سبک­ های اضافه­ ای را براساس طراحی شخصیت برند اضافه کنند سبک­ هایی که به نوعی توسط رقبا مورد استفاده قرار گرفته اند یا تاریخ گذشته محسوب می شوند میتوانند به راحتی از مجموعه سبک­ ها کنار گذاشته شوند.

نکته ۳ ) از کم و زیاد کردن رنگ به پالت کمپین های بازاریابی خود نهراسید.

یک حقیقت مشهود در صنعت ما این است که اغلب شرکت­ها به گروه­های کاری خود اجازه نمی دهند که از تمام رنگ ­های تعیین شده در راهنمای استانداردهای برند استفاده کنند. شاید دلیل این امر آن است که رئیس ارشد اجرایی شرکت از یک سری رنگ ­ها متنفر است. یا شاید به آن دلیل است که یک رنگ به خصوص دقیقاً توسط رقیب مورد استفاده قرار گرفته است. به هرحال به هر دلیلی که باشد، از تغییر نهراسید. قرار دادن محدودیت بر روی خط قرمزها برای افراد خلاق معنایی ندارد. اگر محدودیت ها خطر جدی به همراه ندارد تغییر آنها ممکن است فرصتی  برای یک موفقیت تازه باشد.

۵ نکته ی تأثیر گذار در برندسازی احساسی

آنچه ما امروزه آن را برندسازی احساسی ( Emotional Branding ) می خوانیم پدیده­ ی جدیدی نیست بلکه توجه بیشتر در ایجاد ارتباطات احساسی برند با مخاطبینش در طی فرایند برندسازی است. برندسازی عاطفی از آنجا که با احساس افراد در ارتباط است، بسیارموثر است.

اگرچه هنوز هم با توجه به گسترش بازاریابی اینترنتی، فروشندگان همچنان با در دست داشتن اعداد و ارقام و مستندات حقیقی و موجودی انبار به سوالاتی درمورد چگونگی و میزان فروش پاسخ می دهند، و مسئولین فروش معمولاً برای فروش یک خدمت یا محصول به خوبی آموزش دیده ­اند. امّا حقیقت این است که محصولات و خدمات دیگر صرفاً آن محصولی که می­ فروشید، نیستند. شما در حال فروش سبک یا روشی برای بهبود زندگی بازار هدفتان هستید؛ و برای تحقیق این امر باید به گونه ای عمل نمایید که بازار هدف شما احساس کند که به محصولات و خدمات برند شما نیاز دارد این یعنی “برندسازی احساسی” ( Emotional Branding ).

احساس کردن آن چیزی است که برندسازی احساسی ( Emotional Branding ) یا عاطفی از آن برگرفته شده است، و این احساسات حتی لازم نیست مستقیماً با برند در ارتباط باشند. در تبلیغات حسی،  شما محصول را در آخر تبلیغ می بینید و امکان دارد مضمون کل تبلیغ به محصول یا برند مرتبط نباشد. این نوع بازاریابی ارتباطی را برقرار می کند با این امید که ارتباط عاطفی و حسی با مخاطبان ایجاد شود و در ذهن جمعی و اشتراکی آنها بماند.

فریم ورک ( Framework ) چیست ؟

این مقاله به بررسی فریم ورکها ( Framework ) و موارد استفاده آنها می پردازد وانواع فریم ورک های کاربردی و مهم مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

فریم ورک مجموعه ای استاندارد از مفاهیم، تاکتیک ها، و معیارها است برای مواجه با نوعی معمول از مشکلات، که می توانند بعنوان مرجعی برای حل مشکلات مشابه و توسعه نرم افزار باشند.

در حوزه ی طراحی سایت، برای ارائه تعریفی دقیق تر، فریم ورک را پکیجی می دانند که ساختار آن از فایل ها و فولدرهایی با کدهای استاندارد تشکیل شده است ( HTML, CSS, JavaScript , ….). فریم ورک را میتوان بعنوان پایه ای برای ایجاد یک سایت در نظر گرفت به طوری که زمینه های رشد و توسعه ی آن سریع تر انجام پذیرد.

بیشتر سایت ها دارای ساختاری بسیار مشابه هستند. هدف از فریم ورک، ارائه ساختاری مشترک است به گونه ای که سازندگان بتوانند از کد ارائه شده استفاده کرده و مجبور نباشند هر بار از اول شروع به کدنویسی کنند. بدین طریق، فریم ورک به برنامه نویس این امکان را می دهد تا بخش های زیادی از کار را با استفاده از کدهای فریم ورک انجام دهد و زمان زیادی را صرفه جویی نماید.

چند نوع فریم ورک وجود دارد؟

اساساً دو نوع فریم ورک وجود دارد : Backend  و Frontend ( این تفاوت به این دلیل می باشد که آیا فریم ورک برای طراحی کدهای سمت کلاینت (دیزاین) وب سایت، یا کدهای سمت سرور و مدیریت آن مورد استفاده قرار می گیرد.)

درک این مطلب حائز اهمیت است که فریم ورک ها ایده هایی مفهومی هستند : مجموعه ای از استانداردهای از پیش آماده شده که بتوان به وسیله آنها آغاز بکار کرد. مفهوم فریم ورک را میتوان در مورد فرایندهای مختلفی که در سایت صورت می گیرند، بکار گرفت : بخش برنامه نویسی که ارتباط محتوا و بانک اطلاعاتی وب سایت را برقرار می کند و معمولا از زبان برنامه نویسی php استفاده می شود. و بخش طراحی ( Designer’s layer ) که در آنجا باید آن محتوا را در اسناد HTML با Css های تعریف شده نمایش داد تا در نهایت بتواند در یک مرورگرنمایش داد.

همان طور که قبلا اشاره شد فریم ورکها هم برای backend و هم frontend وجود دارند که تمرکز این مقاله بیشتر روی فریم ورک های frontend است.

فریم ورکهای Front-end ( یا CSS Framework )

فریم ورکهای Frontend معمولا پکیجی از فایل ها یا ساختاری مشخص می باشد که با کدهای استاندارد ( HTML, CSS, JS ) تهیه شده است.

غالب اجزاء یک فریم ورک FrontEnd عبارتند از :

  • کدهای CSS برای گریدبندی وب سایت : این بخش به برنامه نویس این امکان را می دهد تا اجزای مختلف وب سایت را به صورت ساده و روان به صورت واکنش گرا کنار هم بچیند.
  • تعریف استایل تایپوگرافی ( typography style ) برای عناصر HTML
  • راه حل هایی برای عدم تطبیق پذیری با مرورگر به گونه ای که سایت در تمام مرورگرها به درستی نمایش داده شود.
  • ایجاد کلاس های CSS استاندارد که بتوان برای استایل دهی پیشرفته به عناصر صفحه برای رابط کاربری مناسب استفاده کرد.

امروزه رشد تکنیک های طراحی واکنش گرای سایت، که طراحی سایت هایی با قابلیت انطباق پذیری با رزولوشن های مختلف در موبایل ها، تبلت ها و کامپیوترها را تسهیل می کنند، به ظهور فریم ورک های واکنش گرا منجر شده است و این فریم ورکها مشکلات رایج طراحی واکنش گرای سایت را برطرف کرده اند.

انتخاب فریم ورکها

در فریم ورک های CSS، میتوان بین دو نوع فریم ورک بر اساس پیچیدگی آنها تمایز قائل شد : فریم ورکهای ساده و فریم ورکهای کامل. این تمایز موضوعی بوده و بدین معنا نیست که یکی بر دیگری برتری دارد. بلکه هر کدام از این فریم ورکها راه حلهای متفاوتی را بر اساس سطح پیچیدگی و انعطاف پذیری مورد نیاز به ما می دهند.

در مقاله ی بعدی لیستی از فریم ورکها را مورد بررسی قرار می دهیم و به معرفی آنها پرداخته خواهد شد.

تاثیر تبلیغات در شبکه های اجتماعی

بسیاری از کسب وکارها قدرت بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی ( social media marketing ) و تبلیغات در آن را به خوبی درک می کنند، اما گاهی برداشت های اشتباهی در مورد میزان اثربخشی فعالیت های بازاریابی در شبکه های اجتماعی نیز وجود دارد.

برای مثال بسیاری ازصاحبان کسب وکارها می دانند که پست گذاشتن های روزانه در صفحه های کسب وکارشان در شبکه های اجتماعی و تبلیغات در این شبکه ها، فروش را افزایش می دهد. اما یک باور اشتباه وجود دارد آن هم این است که عده ای فکر می کنند می توان افزایش فروش از طریق شبکه های اجتماعی را ضمانت کرد. برای مثال ضمانت نرخ بازگشت سرمایه ای ( ROI ) برابر با ۳۸% برای بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی تعیین کنند!

 هیچ ضمانتی در بازاریابی و تبلیغات از طریق رسانه های اجتماعی وجود ندارد.

حقیقت این است که هیچ کس نمی تواند میزان مشخصی ROI را برای بازاریابی و تبلیغات در رسانه های مختلف اجتماعیهمانند Facebook ،Yellow pagess، تبلیغات تلویزیونی، تبلیغات رادیویی و … را ضمانت کند.

تنها چیزی که به اثبات رسیده، این است که تبلیغات و بازاریابی اینترنتی از طریق شبکه های اجتماعی برای شرکت ها مفیدند. بازاریابان تنها می توانند قول بدهند که با صفحات طرفداران شان در تعامل باشند و مخاطبان جدیدی را نیز جذب کنند، تبلیغات هدفمندی را به نمایش بگذارند که بیشترین مخاطب را برای شرکت جذب کند. و تمامی این کارها را با هزینه ای بسیار کمتر از تبلیغات به روش سنتی انجام دهند.

تحقیقات نشان می دهد بازاریابی اینترنتی از طریق رسانه های اجتماعی مخاطبان را ۳ برابر بیشترجذب می کند و هزینه های تبلیغات در آن ۶۲% کمتر از هزینه های تبلیغات به روش سنتی است ( Source HubSpot ).

مشتریان واقعی، نتایج واقعی

میزان موفقیت برنامه های بازاریابی اینترنتی از طریق شبکه های اجتماعی هنوز به طور دقیق قابل اندازه گیری نیست ولی آن چیزی که شاهدش هستیم این است که آثار بسیار خوبی بر جذب مخاطب داشته است. حتی فعالیتهای بازاریابی اینترنتی از طریق شبکه های اجتماعی با بودجه کم  نیز موفق بوده اند.

برای مثال :

یک شرکت خدماتی ارائه سرویس به کودکان معلول، یک برنامه تبلیغاتی در Facebook را با بودجه ۶۰ هزار تومان در روز اجرا کرد. بعد از یک ماه، تبلیغ بیش از ۲۰۰ هزار بار دیده شده و بیش از ۵۰۰ بار لینک وب سایت شرکت کلیک شده است. آن ها همچنین روزانه حدود ۷۰۰۰ بار بازدید از صفحات وب سایت شان داشته اند. مردم تبلیغات و پست های این شرکت را در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشتند و این سبب شد افراد جدیدی از وب سایت شرکت دیدن کنند. این تاثیر به اندازه تاثیر سئو( SEO ) برای وب سایت مفید بود.

بعد از گذشت هفته اول این شرکت تماسی از سوی مردم برای ارائه خدمت دریافت نکرد چرا که فرآیند ثبت نام در سایت طولانی بود ولی بعد از گذشت سه هفته، شرکت مشتریان زیادی را جذب کرد و ( ROI ) نرخ بازگشت سرمایه تبلیغات انجام شده شرکت افزایش یافت.

نکته قابل توجه این است که تبلیغات در Facebook  و دیگر شبکه های اجتماعی از طریق هدایت مخاطبان به وب سایت شرکت و دیگر صفحات فرود ( landing page ) سبب جذب مخاطب و در نهایت افزایش فروش می شود.

Facebook و دیگر شبکه های اجتماعی ابزارهای جدیدی در بازاریابی هستند. از این رو صاحبان کسب وکار باید در ایده های بازاریابی سنتی خود تجدید نظر کنند و با چگونگی فعالیت های بازاریابی اینترنتی آشنا شوند. آنان باید بدانند که این پلتفرم ها واقعاً چگونه عمل می کنند و چگونه می توان از آن ها استفاده کرد و مهم تر از همه این که از شبکه های اجتماعی به عنوان ابزار بازاریابی اینترنتی باید انتظار چه چیزی را داشت.